زینب ز سوزِ سینه رو کرده بر مدینه
واحد ایام محرّم، شعر و آهنگ از سید جواد عین الملک
زینب ز سوزِ سینه رو کرده بر مدینه
با مادر حزینه گفتا که ای مادرم
در کربلا گذر کن بر قتلگاه نظر کن
از غم دو دیدهتر کن ای مادر اطهرم
یکسو علیِ اکبر یکسو علیِ اصغر
عباس و عون و جعفر شد خاکِ غم بر سرم
مادر برادرم کو کو سبط پیغمبرم
بگشا دهن برادر بر گو سخن به خواهر
ای پاره پاره پیکر بنگر به چشم ترم
حرِّ دلاور اینجا ابنِ مظاهر اینجا
سردارِ لشکر اینجا اینجا علی اصغرم
گشتم اسیر و تنها بر سینه بار غمها
کنم یاریم یا اللّه ای تو حیّ داورم
در محمل و عماری اشکم ز دیده جاری
عابد به سوگواری در ماتم سرورم
شد کوفه منزل من منزلگه حیدرم
در کوچه و گذرگاه بنشسته بر تماشا
بر عترت ثاراللّه زد شعله بر مجمرم
اکنون برم شکایت گویم بسی حکایت
بر آن میر ولایت آن ساقی کوثرم
شد نیزهها مهیا از بهر آل طاها
از حد برون جفاها ای فاتح خیبرم
گویم حسین من را نور دو عین من را
بدر و حنین من را کشتند و با اکبرم
بیعت به کینه بستند خارم به سینه خستند
آخر دلم شکستند دل پُر شد از اخگرم
سردار تشنه کامان در شهر کوفه مهمان
خون کن روان ز چشمان رفت از کفم گوهرم
ارسال دیدگاه